میخواهم از طرف خودم و خانوادهام از شما که به یاد فرزند عزیزم علیرضا از راه دور و نزدیک برای همدردی در این محل جمع شده اید سپاسگزاری کنم.
از شما هم میهنان که از سرزمین عزیزمان و از چهار گوشه ی جهان به یاد علیرضا و ما بودید و از پیامهای پر مهرتان سپاسگزارم.
علیرضا برای همهٔ ما و دوستانش مردی بزرگ بود، او انسانی شریف، جوانمرد، مهربان و در دوستی وفادار بود. خانواده دوست، به بزرگترها احترام می گذاشت، مبادی آداب، متین و فروتن بود. و برای من پسر خوب و نازنینم بود.
او بیشتر اهل اندیشیدن بود و دل مشغولی همیشه گی اش سفر در “ایران باستان” بود.
از شما که در شهرهای میهنمان به یاد او بودید و با شمعهای روشن یادش را گرامی میداشتید سپاسگزارم.
پیامهای تان از این سؤ و آن سوئ جهان در این شبهای بلند و پر از درد چراغ خانهٔ ما شدهاند. از شما که این غمنامه را به شعر و ترانه بازگو کردهاید سپاسگزارم. از مغازه داری که کنار مغازه اش خرما گذاشته بود، از آنهائ که در صف اتوبوس به هم تسلیت میگفتند، از آنهائ که به یاد او گول در دریا ی خزر ریختند، از آن جوانی که در یک کتاب فروشی در تهران گفت من برای پسر شاه سیاه پوشیدم و آن کسی که نوشت من از دوران پدرش آزرده بودم ولی امروز از مرگ این شاهزاده سوگوارم از سمیم قلب سپاسگزارم.
امروز علیرضای نازنین با ما نیست. همان طور که هم میهن هنرمندی در نامه ای پر مهر به من نوشت آن شب دیر وقت در شهری در غربت علیرضا خودش را از قفس پرواز داد.
هر زمان به علیرضا فکر میکنم او را پرندهای از قفس رها شده در بلند آسمان میبینم.
در واکنش رفتن او آنچه بیشتر به گوش میرسد آوائی بخشش، آشتی و همدلی ست و اگر حاصل زندگی پسرم فقط همین یک میوه باشد عمر پر باری داشته است.
غم این مادر که چون دو فرزند از دست رفته اش شاهزاده بودند از غم هیچ مادر دیگری که فرزندی از دست داده سیاه تر و سنگین تر نیست. هر مادری شازده خانم و یا شازده پسری دارد. ولی نباید بگذاریم که فقط غم و غصه و عزا باشد که ما را به هم نزدیک کند. نباید که بشکنم، نباید که بشکنیم.
باید امیدوار باشیم که برای همهٔ ایرانیان روزهای بهتری در پیش باشد و نور بر تاریکی و شادی بر غم پیروز گردد.
باز هم از شما و از تمام کسانی که در برگزاری این مراسم همکاری کردهاند عمیقا تشکر میکنم.
خداوند نگهدار ایران باد
فرح پهلوی
مراسم یاد بود شاهپور علیرضا پهلوی در ایالت مریلند