اعلیحضرت محمد رضا پهلوی در روز ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران متولد شدند. ایشان اولین پسر رضا خان و نیمتاج، دختر فرمانده رضا خان در فوج قزاق ایران بودند. خواهر دوقولوی ایشان ، اشرف، چهار ساعت بعد بدنیا آمد.
محمد رضا به طور رسمی در سال ۱۳۰۵ به دنبال صعود پدرش به تخت طاووس با عنوان رضا شاه پهلوی ولیعهد شد. مادامی که رضا شاه به دنبال برنامه های مدرن کردن و ساخت ایران بود، و همچنین تغییر نام آن به ایران، و سپاردن دولت به دست تکنوکراتهایی که در غرب تربیت شده بودند، ولیعهد در مدرسه روزی سویس به تحصیل پرداخت و سپس به عنوان دانشجو در دانشکده افسری تهران نامنویسی کرد. ایشان در سال ۱۳۱۸ با والاحضرت فوزیه (۱۳۹۲-۱۳۰۰) که اهل مصر بودند ازدواج کردند که حاصل آن والاحضرت شهناز میباشد (تولد ۱۳۱۹). ارتش های دو کشور انگلستان و روسیه در ماه شهریور به ایران حمله کردند و آن را اشغال کردند که این کار به ظاهر برای مانع شدن از گرفتن دارایی های نفتی، راه آهن و جاده ها توسط آلمانها انجام شد. رضا شاه به نفع پسرشان از تاج و تخت کناره گیری کردند و ایشان در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ با عنوان محمد رضا شاه پهلوی بر تخت نشستند.
شکست آلمان نازی با فاصله کوتاهی جنگ سرد را به همراه داشت، که این مسئله ایران را در جلو خط مناقشه شرق و غرب گذاشت. زمانی که پس از بحران آذربایجان که در سال ۱۳۲۵ رخ داد ، روسها یک جنبش جدایی طلب را در شمال ایران حمایت کردند، شاه به دنبال روابط سوق آلجیشی نزدیکتری با غرب، که ضد کومونیست بود، رفت. پادشاه جوان از یک حمله ترور بر علیه جانش که در سال ۱۳۲۸ توسط یک گروه زیرزمینی اسلامی انجام شد جان سالم به در برد. مجلس ایران در سال ۱۳۳۰ به شاه توصیه کرد که پیشنهاد نخست وزیری به محمد مصدق که رهبر جبهه ملی و مدافع پیشرو ملی شدن نفت بود بدهد. شاه انتصاب مصدق را تصویب کرد ولی در مورد تاکتیکهای مقابله که نخست وزیر با انگلستان، که حاضر نبود امتیاز انحصاری خود را در مورد نفت پایان بدهد، داشت ابراز نگرانی کرد. جریانات در مرداد ۱۳۳۲ به سر حد رسید. در آن زمان یک ائتلاف داخلی قوی که شامل ارتش ایران، بازار تهران و روحانیان ارشد شیعه بود، مصدق را برکنار کردند تا مانع آنچه که فکر میکردند به قدرت رسیدن نافرجم کومونیستی است بشوند. شاه در اوج بحران برای مدتی به تبعید فرستاده شد ولی بعد با پیروزی به تهران برگشت. این شورش ضد کومونیستی توسط دولتهای آمریکا وانگلستان حمایت شده بود.
در اواخر دهه ۱۳۳۰ و اوائل دهه ۱۳۴۰ بود که شاه “انقلاب سفید” را رونمایی کرد که مجموعه ایی از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی برای پرورش و مدرن کردن ایران بود. “انقلاب سفید” شامل اصلاحات ارضی، حقوق مدنی برای زنان، ملی شدن جنگلها و آبراه ها، تشکیل سپاه دانش و پزشکی برای کمک به مردم فقیر روستایی میشد. مخالفت محافظه کاران با “انقلاب سفید” در خرداد ۱۳۴۲ اوج گرفت. درآن زمان آیت الله خمینی، که یک روحانی بنیادگرا بود ، شورشی را رهبری کرد که توسط ارتش با شکست مواجه شد. شاه حکومت اجرایی را تاسیس کرد و از درآمد رو به رشد نفت ایران برای دگرگونی صنعت و کشاورزی ایران استفاده کرد. زمانی که وی در سال ۱۳۴۶ تاجگذاری کرد، ایران یکی از بالاترین میزانهای رشد اقتصادی دردنیا را داشت و همچنین به عنوان یک سنگر صلح و ثبات در خلیج فارس شناخته میشد. شاه به عنوان یک دولتمرد بین المللی که نیروهای مسلح سلطنتی او سپر محافظی بر روی دارایی های نفت ناحیه و راه های کشتیرانی بودند ظهور کرد.
پس از اینکه شاه و فوزیه طلاق گرفتند، او در سال ۱۳۳۰ با ثریا اسفندیاری (۱۳۸۰-۱۳۱۱) ازدواج کرد ولی هفت سال بعد از او به علت اینکه نمیتوانست باردار بشود جدا شد.
او در سال ۱۳۳۸ با فرح دیبا ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند میباشد: رضا (تولد ۱۳۳۹)، فرحناز (تولد ۱۳۴۲)، علیرضا (۱۳۹۰-۱۳۴۵)، و لیلا (۱۳۸۰-۱۳۴۹). تصمیم شاه در مورد تاجگذاری فرح به عنوان شهبانوی ایران و انتصاب او به عنوان نایب السلطنه، که در صورت فوت زودرس او به اجرأ در میامد، نمادی از تعهد بی شائبه او در مورد حقوق مساوی برای زنان بود.
حکومت شاه در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوائل دهه ۱۳۵۰ به عنوان قدرت مسلط آسیای جنوب شرقی ظهور کرد. اقتصاد پر رونق، قویترین ارتش ناحیه ، و حمایت قوی از طرف شرکای غربی باعث میشد که ایران ثبات و امنیت برای آن ناحیه فراهم کند. شاه سرعت نوسازی را زیاد کرد و ایران تبدیل شد به مرکز منطقه در رابطه با تجارت ، علوم و هنر. او برنامه هسته ای کشورش را به راه انداخت و اقدامات گسترده ای برای فراهم کردن بیمه سلامتی ملی، حقوق کارگران و یک نظام رفاه اجتماعی را آغاز کرد. شاه در سال ۱۳۵۰ از رهبران جهان دعوت کرد تا برای برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی در ایران به آنجا سفر کنند. در آمد نفت سه سال بعد چهار برابر بیشتر شد و این باعث “شک نفتی” شد که اقتصاد را به جوش آورد و نهایتاً منجر به نا آرامی کلی شد. قیمت بالای نفت همچنین باعث افزایش تنش با یاران غربی، به خصوص آمریکا ، شد. شاه در سال ۱۳۵۵ اقدام به ایجاد برنامه آزادسازی کرد و اعلام کرد که میخواهد انتخابات آزاد به اجرأ بگذارد. اصلاحات سیاسی او مصادف شد با ظهور دو مورد تهدیدامیز، که یکی از طرف مذهبیان راستگرا و به رهبری خمینی بود، و دیگری از سمت چپ و تحت حمایت گروه های تروریستی که توسط لیبی، سازمان ازادیبخش فلسطین و بلوک شرق تعلیم داده، مسلح و حمایت مالی شده بودند. این گروه ها از ازادسازی استفاده کردند و اتحادی را تشکیل دادند که نا آرامی اجتماعی را دامنه زد و ایجاد وحشت و خوف کرد.
محمد رضا پهلوی به جای اینکه یک سرکوب نظامی که باعث خونریزی میشد را حمایت کند، در بهمن ۱۳۵۸ ایران را به منظور تبعید ترک کرد. او در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در مصر و در اثر لیمفما در گذشت. پیکر او در مسجد ال رفایی در قاهره به خاک سپرده شده است.
خاندن پهلوی
محمد رضا پهلوی (متولد ۴ آبان ۱۲۹۸- وفات در روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ در سن ۶۰ سالگی.)
اولین همسر: فوزیه فواد متولد ۱۴ آبان ۱۳۰۰ (ازدواج از ۱۳۱۸ الی ۱۳۲۷) وفات در روز ۱۱ تیر ۱۳۹۲ در سن ۹۱ سالگی
فرزند: شهناز پهلوی متولد ۵ آبان ۱۳۱۹
دومین همسر: ثریا اسفندیاری بختیاری متولد ۱ تیر ۱۳۱۱ (ازدواج از ۱۳۳۰ الی ۱۳۳۷) وفات در روز ۴ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی
فرزند: بدون فرزند
سومین همسر: فرح دیبا متولد ۲۲ مهر ۱۳۱۷ (ازدواج از ۱۳۳۸)
فرزندان:
رضا پهلوی، ولیعهد (متولد ۹ آبان ۱۳۳۹)
فرحناز پهلوی (متولد ۲۱ اسفند ۱۳۴۱)
علیرضا پهلوی (متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵- وفات در روز ۱۴ دی ۱۳۸۹)
لیلا پهلوی (متولد ۷ فروردین ۱۳۴۹- وفات در روز ۲۰ خرداد ۱۳۸۰)
جد:
محمد رضا پهلوی
جانشین: رضا پهلوی، ولیعهد
همسر: فرح پهلوی
خواهران و برادران:
شمس پهلوی (۱۳۷۵-۱۲۹۶)
اشرف پهلوی (خواهر دوقولو متولد ۱۲۹۸)
علیرضا پهلوی (۱۳۳۳-۱۳۰۱)
پدر، رضا شاه پهلوی (تولد ۲۴ اسفند ۱۲۵۶- وفات ۴ مرداد ۱۳۲۳در سن ۶۶ سالگی)
مادر، تاج الملوک آیرملو (تولد ۲۷ اسفند ۱۲۷۴- وفات ۱۹ اسفند ۱۳۶۰ در سن ۸۵ سالگی )
متولد ۴ آبان ۱۲۹۸
ایران ، تهران
وفات ۵ مرداد ۱۳۵۹ در سن ۶۰ سالگی در قاهره ، مصر
دستاوردها و خدمات محمدرضا شاه پهلوی
محمدرضا شاه در سالهای پرمخاطره و پرتلاطم جنگ جهانی دوم که در آن نیروهای مسلح بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی وارد خاک ایران شده و رضاشاه را مجبور به کنارهگیری از تاج و تخت و ترک کشور کردند، در حالی که به نظر میرسید هر دو قدرت در آرزوی دیدن کسی بودند، بر تخت نشست. غیر از پسر بزرگش پادشاه شود. محمدرضا شاه از همان سالهای اولیه سلطنت بر این باور بود که پنج عنصر زیر بخشی از حقوق اساسی مردم ایران است: غذا، پوشاک، مسکن، آموزش و بهداشت. با این حال، 12 سال اول سلطنت او با تلاش برای دفاع و حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، از جمله وادار کردن اتحاد جماهیر شوروی به تخلیه خاک ایران، آزادسازی آذربایجان از دست رژیم دست نشانده شوروی، ایستادگی در برابر رژیم همیشه مصرف شد. افزایش قدرت حزب توده و تامین حقوق ایران بر منابع نفتی خود در مناطق جنوبی کشور.
برخلاف ادعای مخالفان محمدرضا شاه، او بود که دکتر مصدق را به پذیرش پست نخستوزیری تشویق کرد و به او در کسب رای اعتماد مجلس کمک کرد. او هرگز از حمایت از مصدق در برابر دشمنان داخلی و خارجی کوتاهی نکرد. او با توجه به خواستههای قانون اساسی و اختیارات دفترش، خود را موظف میدانست که مصدق را برکنار کند، زیرا مصدق آشکارا در حل بحران نفت شکست خورده بود، کشور را به ورشکستگی نزدیک کرده بود و به حزب توده، تحت حمایت مسکو، اجازه داد تا به قدرت فوقالعادهای دست یابد. حتی در آن زمان، اگر مصدق با برگزاری رفراندوم غیرقانونی، مجلسی را که دیگر از او حمایت نمی کرد مجبور به انحلال نمی کرد و همچنان از حمایت مجلس برخوردار بود، او را برکنار نمی کرد.
محمدرضا شاه بر خلاف جمهوری اسلامی که دانسته و یا غیر از آن، ایران و ایرانیان را به خطر انداخته و آنها را با تهدید نابودی و تباهی مواجه کرده است، پاسداری از ملت در برابر خطر و آسیب را وظیفه اصلی دولت میدانست. به همین دلیل، سیاست خارجی شاه مبتنی بر داشتن روابط دوستانه با جامعه جهانی بود، در حالی که وی نظامی قدرتمند و مدرن را ضامن حفاظت ایران از تهاجم خارجی میدانست. اگرچه بخش عمدهای از حکومت محمدرضا شاه مصادف با جنگ سرد بود، اما در دهههای 60 و 70، ایران توانست تقریباً با همه کشورهای جهان از جمله با مصر ناصر پس از جنگ 1967 روابط خوبی برقرار کند. و عراق صدام حسین پس از 1975. علاوه بر این، ایران علاوه بر اینکه کشوری صلحجو و دوست بود، با کشورهایی که با یکدیگر در تضاد بودند، از جمله ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و چین، روابط برقرار کرد. هند و پاکستان؛ و اسرائیل و کشورهای عربی.
برای قدردانی واقعی از دستاوردهای محمدرضا شاه برای ایران، باید آنها را در چارچوبی قرار دهیم: هرج و مرج سال های جنگ و ملی شدن نفت، و تحول اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ژئواستراتژیک ایران بین سال های 1954 تا 1978. در بازه زمانی کوتاه. پس از 24 سال، ایران که هنوز یکی از توسعه نیافته ترین کشورهای جهان در دهه 1940 بود، در دهه های 1960 و 70 به نمونه ای برجسته از یک اقتصاد و جامعه به سرعت در حال توسعه تبدیل شد و یکی از بالاترین نرخ های رشد اقتصادی جهان را نیز به خود اختصاص داد. به عنوان یک رکورد نادر در حوزه رفاه اجتماعی و تغییرات فرهنگی. چند نمونه از پیشرفت و توسعه ایران به شرح زیر است:
–
به زنان ایرانی حق رای داده شد و همچنین حق انتصاب یا انتخاب شدن در هر سمتی از جمله قضات، قانونگذاران و وزرا را داشتند. با تصویب قوانین مربوط به «رفاه خانواده»، زنان به ویژه در زمینه ازدواج و حضانت فرزند از حقوق برابر با مردان برخوردار شدند. تعداد زنان ثبت نام شده در دانشگاه ها به طور پیوسته افزایش یافت. تصویب قانون «اقدام ملی» به زنان اجازه داد تا در تمامی تصمیمات حکومتی که بر وضعیت، آزادی، برابری و سایر مسائل اجتماعی زنان تأثیر میگذارد، مشارکت و نقش داشته باشند. اصل اساسی این اقدام، مدتها پیش از آنکه در کشورهای دیگر به تصویب برسد، این بود که زنان در همه رویدادها و شئون جامعه نقش داشته و در امور آن شرکت دارند.
آموزش و پرورش و مؤسسات آموزشی در سراسر کشور به شهرها و روستاها گسترش یافت. در سال 1975 آموزش و غذای روزانه برای هر کودک از مهدکودک تا کلاس هشتم رایگان شد. تعدادی از دانشگاه های ایران از جمله دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف فعلی) و دانشگاه پهلوی شیراز توانستند با بهترین موسسات کشورهای پیشرفته رقابت کنند. نزدیک به 60 هزار دانشجوی ایرانی در برخی از بهترین دانشگاه های غرب تحصیل می کردند. تا سال 1976، ایران به اولین کشوری در میان کشورهای جنوب تبدیل شد که فرار مغزها را معکوس کرد و آنچه را که برای جهش کیفی در علم و فناوری لازم بود فراهم کرد.
اقتصاد و جامعه ایران با درآمد سرانه ای که در دهه 40 کمتر از 100 دلار بود، به مدل های برجسته توسعه تبدیل شد و در سال 1978 به 2400 دلار رسید.
اصلاحات ارضی کشاورزان را از یوغ مالکان رها کرد. هر کشاورز صاحب زمین شد و توانست کشاورزی کند و به تعاونی ها بپیوندد.
در سال 1342 سپاه دانش (سپاه دانش) و در سال 64 و 65 سپاه بهدشت (سپاه بهداری) و سپاه ترویج و آبادانی (سپاه بازسازی و آبادانی) ایجاد شدند. در شهرهای کوچک و روستاها خدمت می کنند.
در سال 1965، شهروندان خود شوراهای داوری و خانههای دادگستری را برای رسیدگی به مشکلات تأسیس کردند.
بر اساس قانون جدید تصویب شده در سال 1975، دولت ایران موظف شد همه مزایای تامین اجتماعی ایران را تامین کند. در همان سال کارگران حق خرید سهام کارخانه های بزرگ صنعتی را به دست آوردند.
در سال 1975، زنان باردار و کودکان زیر دو سال واجد شرایط دریافت کمک های غذایی و تغذیه ای شدند.
برخلاف قرارداد کنسرسیوم 1954، زمانی که نفت ایران هنوز واقعاً ملی نشده بود، در سال 1973، ملی شدن نفت به واقعیت تبدیل شد. با دخالت مستقیم محمدرضا شاه، دولت ایران قرارداد 1954 را باطل کرد و قرارداد جدیدی را برای خرید و فروش نفت با تک تک اعضای کنسرسیوم امضا کرد. شرکت ملی نفت ایران کنترل کامل تولید، اکتشاف، صادرات و بازاریابی نفت کشور را در دست گرفت. ایران همچنین مالکیت کل ذخایر نفت خود را به دست آورد. کشورهای عضو کنسرسیوم مشتریان اصلی نفت ایران شدند. در واقع با امضای قرارداد جدید، ایران به هدف خود مبنی بر ملی شدن نفت دست یافت.
ایران صادرات گاز طبیعی به اروپا را با تکمیل خط لوله و توسعه صنعت گاز طبیعی خود آغاز کرد. اگر ایران می توانست صنعت پتروشیمی خود را تکمیل کند، مدت ها پیش به یکی از مراکز بزرگ پتروشیمی جهان تبدیل می شد.
در سال 1974، ایران برنامه صلح آمیز هسته ای خود را برای تولید انرژی هسته ای آغاز کرد. اگر این پروژه ادامه می یافت، ایران می توانست تا سال های 81-1980 3 نیروگاه هسته ای ساخت آلمان و فرانسه داشته باشد.
در زمینه حفظ محیط زیست، از منابع آب و جنگل گرفته تا گیاهان و جانوران، ایران همتراز کشورهای پیشرفته شده بود.
ایران با موقعیت مهم استراتژیک خود در تلاش بود تا به عنوان پلی عمل کند که فرهنگ ها و ملیت های گوناگون را به هم نزدیک کند. در همین راستا، ایران مجموعهای از برنامههای فرهنگی را دنبال کرد که شامل جشنواره هنر شیراز، جشنواره فولکلور اصفهان و جشنواره توس و همچنین تأسیس موزههای جدید و ترویج موسیقی، سینما و سایر هنرهای تجسمی بود. تئاترها و مراکز فرهنگی جدید، دولتی یا خصوصی، با تکرار روزافزون در حال افتتاح بودند. اولین سمینار «گفتگوی تمدن ها» در سال 1357 در تهران برگزار شد.